سفر به اصفهان
روز عید فطر پرنیا به همراه خانواده عازم اصفهان شد تا به قول خودش بره پیش عمه هاش,
از زمانی که راه افتادیم مدام می پرسید مامان کی می رسیم ؟ عمه الان می خوابند؟ و .... و بالاخره ساعت 7 شب رسیدیم و پرنیا خوشحال پرید تو بغل عمه هاش
روز پنجشنبه شب بله برون عمو بهنام بود و ما همگی رفتیم مراسم بله برون اما پرنیا در آن مجلس خجالت می کشید و ساکت نشسته بود و حرفی نمی زد
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی