پرنياپرنيا، تا این لحظه: 16 سال و 8 ماه و 6 روز سن داره

دختری از جنس ماه (پرنیا جعفری)

آلبوم نقاشی پرنیا قسمت چهارم

سلام اینم یک تعداد از جدیدترین نقاشی های پرنیای گلم موضوعات نقاشی ها از زبان پرنیا نوشته شده است به امید روزی که بتونم گزارشی از گالری نقاشی های پرنیا تهیه کنم و در این وبلاگ بزارم لازم به ذکر است خورشید یکی از علایق پرنیا است که از سنین پائین تر که نقاشی می کشید همیشه خورشید یک پای ثابت نقاشی هاش بود.   ...
11 آذر 1390

عید قربان

سلام به همگی امروز عید قربان است و  در مهدکودک فلسفه امروز را به سبک خودشان به پرنیا آموزش دادند به شکلی که پرنیا می گفت مامان امروز روز سربریدن گوسفنداست امروز غیر از این مناسبت ما یک مناسبت دیگری هم داشتیم اونم عقد احسان پسر خاله پرنیا بود. و پرنیا خیلی خوشحال بود و همش می رقصید بعد از اینکه از مراسم آمدیم به من می گفت مامان عید قربان هم روز سربریدن گوسفنداست هم روز عروسی احسان اینم یک عکس از پرنیا به همراه آقا داماد   ...
17 آبان 1390

مهد

سلام اینم یک عکس از بچه های مهد کودک فرهنگسرا کلاس یاسمن با مربی هاش (نفیسه جون و زهرا جون )         ...
8 آبان 1390

پرنیا در مهد کودک سوم مهر 1390

سلام به همگی امروز سوم مهر 1390 است و من و پرنیا رفتیم جشن افتتاحیه مهد کودک فرهنگسرا خیلی خوشحالم که پرنیا بالاخره پذیرفت که بیاید مهد؛ باور کردنی نیست بعد از این همه ناسازگاری نسبت به مهد امروز خوشحال آمده تا زندگی را یک شکل دیگه متفاوت تر نسبت به  گذشته شروع کنه امیدوارم که همیشه موفق باشی دخترم اینم یک چند تا عکس از این روز بیاد ماندنی             ...
3 مهر 1390

سفر به اصفهان

روز عید فطر پرنیا به همراه خانواده عازم اصفهان شد تا به قول خودش بره پیش عمه هاش, از زمانی که راه افتادیم مدام می پرسید مامان کی می رسیم ؟ عمه الان می خوابند؟ و .... و بالاخره ساعت 7 شب رسیدیم و پرنیا خوشحال پرید تو بغل عمه هاش روز پنجشنبه شب بله برون عمو بهنام بود و ما همگی رفتیم مراسم بله برون اما پرنیا در آن مجلس خجالت می کشید و ساکت نشسته بود و حرفی نمی زد ...
11 شهريور 1390

پرنیا و علاقه به قرآن کریم

باسلام نیمه دوم ماه رمضان برآن شدم تا پرنیا را در کلاس قرآن ثبت نام کنم تا پرنیا با قرآن انیس شود البته قبلا پرنیا را در کلاس قرآنی که از سمت ادارمون برگزار میشد ثبت نام کردم اما آن کلاس نتونست پرنیا را جذب کند اما خوشبختانه این کلاس جدید که نام معلمش خانم غیاثی است خیلی پرنیا را جذب کرده و توانسته به حمد خداوند متعال سوره کوثر و ناس را به طور کامل یاد بگیرد البته قبلا سوره های حمد و سوره را بلد بود حالا دیگه خیلی خوشحالم و از همین جا از خانم غیاثی معلم قرآن این کلاس تشکر و قدردانی می کنم   خانم غ یاثی متشکرم   ...
25 مرداد 1390

پرنیا و کلاس قرآن

سلام امروز پرنیا با من آمد اداره تا بره کلاس قرآن و بعدش هم کلاس ژیمناستیک اما هرکاری کردم تا بره کلاس قرآن نرفت که نرفت من خیلی ناراحت شدم بهش گفتم من باهات قهرم که کلاس قرآن نرفتی اونوقت پرنیا اومد جلو و منو بوس کرد و گفت مامان آخه ناخنام لاک دارند اگه لاک داشته باشی نمی تونی قرآن بخونی وقتی که لاکم رو پاک کردی میرم کلاس قرآن ...
12 مرداد 1390

متین در منزل ما

سلام شب که من خوابیده بودم متین عزیزم آمده بود منزل ما اما من به دلیل اینکه هنوز حالم خوب نیست خوابیدم تا فردا که بیدار شدم باهاش بازی کنم   ...
7 مرداد 1390